مجنون
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

 

امسال هم گذشت و دلم پیرتر شده
هر روز و شب بدون تو با گریه سر شده
...
سهم من از نبودن تو کم نبوده است
چندی ست جای خالی تو بیشتر شده
...
با گریه های هر شب من در سکوت شب
یک شهر از نبودن تو باخبر شده
...
عمریست بغض رفتن تو مانده در گلو
عمریست شعرهای من از گریه ، تر شده
...
در صحفه ی نخست حوادث نوشته بود:
"چشم تو باز قاتل چندین نفر شده"
...
تقصیر شعرهای نگاه تو بوده است
مجنون ، نام دیگر شاعر اگر شده
...
باید به آب و آتش این عشق خو کنم
آن کس برنده است که مرد خطر شده



حالم گرفته از این شهر
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

حالم گرفته از این شهر

که ادمهایش همچون هوایش ناپایدارند

گاه انقدر پاک که باورت نمیشود

گاه چنان الوده که نفست می گیرد