حکایتی بسیار جالب از علم غیب امام علی علیه السلام
نوشته شده توسط : علي

امام خود را بیشتر بشناسیم

6vusupq96n2zo33ukl.png
 
  

«أصْبَغ‌بن‌نُباته»‌ می‌گوید: امیرمؤمنان‌ علی علیه‌السلام، به ‌ما امر فرمود که ‌از کوفه‌ به ‌مدائن ‌برویم‌‌. روز یکشنبه

به‌راه‌افتادیم‌‌. در میان‌ راه‌، از میان‌ما «عمْرو بن‌حریث‌» و «أشعث‌بن‌قَیْس» ‌و «جَریر بن‌عبدالله ‌بَجَلی» ‌با پنج ‌نفر دیگر

جدا شدند و راه خود را به سوی‌حیره ‌کج کردند و به ‌ما گفتند‌: چون ‌روز جمعه ‌فرا رسد ما در ‌مدائن ‌به ‌علی(ع)‌

می‌رسیم ‌و قبل‌از آنکه ‌مردم ‌برای ‌نماز جمعه‌ مجتمع‌ گردند می‌آییم‌ تا نماز را با علی ‌بخوانیم‌‌.


      آنها به دیاری رسیدند که به آن‌ «خَوْرنق» و «سَدیر» می‌گفتند‌. آن‌ هشت ‌نفر در خورنق یا سدیر در وقت ‌ظهر

‌نشستند و به خوردن ناهار مشغول شدند. یک‌ضب (سوسمار) از جلوی‌ آنها گذشت‌‌. آن ‌را صید کردند‌. عَمرو

بن‌حریث، دست‌ سوسمار را باز کرد و (با لحنی تمسخر‌آمیز) به‌همراهان‌خود گفت‌: با این‌ سوسمار بیعت‌کنید. این

امیرالمؤمنین شماست‌‌. آن‌ هشت ‌نفر با آن ‌سوسمار بیعت‌ کردند و سپس‌ آن ‌را رها کردند و خودشان ‌از آنجا به

‌مدائن‌کوچ‌ کردند و گفتند علی‌ابن‌ ابیطالب‌ چنین ‌می‌پندارد که ‌از علم ‌غیب ‌اطلاع‌ دارد‌. ما اینک ‌او را از امارت ‌مؤمنان،

خلع‌کردیم ‌و به‌ جای ‌او با سوسماری ‌بیعت‌ کردیم‌‌.


      آنان روز جمعه ‌به‌ مدائن ‌رسیدند و در هنگامی‌که ‌أمیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام ‌بر بالای‌ منبر ‌خطبه‌ می‌خواند، وارد‌

مسجدشدند. حضرت فرمود‌: رسول‌خدا صلی‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلم، ‌برای ‌من ‌احادیث ‌بسیاری ‌را به راز گفته ‌است ‌که

‌در هر حدیثی‌ از آن‌ احادیث، ‌دری ‌است ‌که ‌از آن ‌یک ‌در، هزار در دیگر گشوده ‌می‌شود‌. خداوند تعالی ‌در کتاب‌ عزیز

خود می‌گوید‌: «یَوْمَ نَدْعُو کُل أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ. . . »؛ قیامت‌ روزی ‌است ‌که ‌ما در آن‌، هر دسته‌ و جمعیتی ‌از مردم ‌را با

امام خودشان‌ می‌خوانیم‌»‌ (اسرا: 71) و من‌ به ‌خدا قسم‌ می‌خورم ‌که ‌در روز قیامت، ‌هشت ‌نفر از این ‌امت، ‌محشور

می‌شوند که ‌امام ‌آنها، ضب (سوسمار) است‌‌ و اگر بخواهم ‌نام ‌آنها را ببرم‌، می‌برم‌‌.


       در این‌ حال، ‌رنگ ‌از چهره‌هایشان‌ پرید و بند بند بدن آنها لرزیدن‌گرفت‌ و عمروبن‌حریث از شدت ترس ‌و دهشت،

‌‌‌مانند شاخه سعف (برگ‌ درخت ‌خرما) تکان ‌می‌خورد.

(امام شناسی. ج 14. صص 115-114؛ مناقب. طبع‌سنگی‌ج‌، ص 421- ‌؛ بحار‌الانوار. ج‌. ص‌؛ و...)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
تاریخ انتشار : چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:, |
از غصه ی فراغت با که سخن توان گفت ؟ !جایی که بین یاران محرم مرا نباشد