جذابیت های ریاضی
نوشته شده توسط : علي
نقش متقابل ریاضیات و فیزیک



برخى از متفكرين، رياضيدان ها را دانشمند مى دانند، چون برهان هاى رياضى را معادل با آزمايش هاى تجربى مى گيرند، اما برخى ديگر رياضى را علم نمى شناسند. آنها استدلال مى كنند كه نظريه ها و فرضيه هاى رياضى قابل آزمون تجربى نيست. چه رياضى را علم بدانيم يا ندانيم، نكته مهم اين است كه رياضى براىعلم ضرورى است. مشاهدات جمع آورى شده در علوم تجربى و سنجش آنها نيازمند استفاده از رياضيات است. حساب احتمالات و آمار و حساب ديفرانسيل و انتگرال، شاخه هايى از رياضيات هستند كه در علوم تجربى از آنها استفاده مى شود. رياضيات در واقع ابزارى مفيد براى توصيف و شناخت جهان است
هیچ دانشی به اندازه ی فیزیک از ریاضیات بهره نبرده و در عین حال هیچ دانشی مانند فیزیک در توسعه ی ریاضیات نقش نداشته است. قوی ترین و کاربردی ترین شاخه های ریاضی نظیر حساب دیفرانسیل و آنالیز برداری توسط فیزیکدانان ابداع شده یا توسعه یافته است. اما تحول هیچ بخشی از ریاضیات مانند هندسه متاثر از کشفیات فیزیکی نبوده است. هرچند برخی از ریاضی دانان، ریاضیات را یک دانش مجرد و انتزاعی می دانند که مستقل از پدیده های فیزیکی قابل بحث است، اما ذهنیت بانیان آن متاثر از عینیت فیزیکی بوده است. قرنها قبل از آنکه فیثاغورث قضیه ی معروف خود را ارائه کند،اهالیبین النحرین آن را بکار می بردند. قرنها پیش از اقلیدس برای ساختن اهرام مصر از اصول هندسه ی اقلیدسی استفاده شده است. صورت بندى «اقليدس» از هندسه تا قرن نوزدهم پررونق ترين كالاى فكرى بود و پنداشته مى شد كه نظام اقليدس يگانه نظام هندسی در طبیعت است
در قرن نوزدهم دو رياضيدان بزرگ به نام «لباچفسكى» و «ريمان» دو نظام هندسى را صورت بندى كردند كه هندسه را از سيطره اقليدس خارج مى كرد. هندسه اقليدسى مدلى براى ساختار نظريه هاى علمى بود و نيوتن و ديگر دانشمندان از آن پيروى مى كردند. هندسه اقليدسى بر پنج اصل موضوعه استوار است و قضاياى هندسه با توجه به اين پنج اصل اثبات مى شوند. اصل موضوعه پنجم اقليدس مى گويد: «به ازاى هر خط و نقطه اى خارج آن خط، يك خط و تنها يك خط به موازات آن خط مفروض مى تواند از آن نقطه عبور كند.» هندسه «لباچفسكى» و هندسه «ريمانى» اين اصل موضوعه پنجم را مورد ترديد قرار دادند. در هندسه «ريمانى» ممكن است خط صافى كه موازى خط مفروض باشد از نقطه مورد نظر عبور نكند و در هندسه «لباچفسكى» ممكن است بيش از يك خط از آن نقطه عبور كند. با اندكى تسامح مى توان گفت اين دو هندسه منحنى وار هستند. بدين معنا كه كوتاه ترين فاصله بين دو نقطه يك منحنى است.
هندسه اقليدسى فضايى را مفروض مى گيرد كه هيچ گونه خميدگى و انحنا ندارد. اما نظام هندسى لباچفسكى و ريمانى اين خميدگى را مفروض مى گيرند. (مانند سطح يك كره) همچنين در هندسه هاى نااقليدسى جمع زواياى مثلث برابر با ۱۸۰ درجه نيست. (در هندسه اقليدسى جمع زواياى مثلث برابر با ۱۸۰ درجه است.) ظهور اين هندسه هاى عجيب و غريب براى رياضيدانان جالب توجه بود. اما اهميت آنها وقتى روشن شد كه نسبيت عام اينشتين توسط بيشتر فيزيكدانان به عنوان جايگزينى براى نظريه نيوتن از مكان، زمان و گرانش پذيرفته شد. چون صورت بندى نسبيت عام اينشتين مبتنى بر هندسه «ريمانى» است. در اين نظريه هندسه زمان و مكان به جاى آن كه صاف باشد منحنى است. اينشتين براى تبيين حركت نور از هندسه نااقليدسى استفاده كرد. بدين منظور هندسه «ريمانى» را برگزيد
اينشتين معتقد بودواقعیاتهندسه ريمانى را اقتضا كرده اند. نور بر اثر ميدان هاى گرانشى خميده شده و به صورت منحنى در مى آيد يعنى سير نور مستقيم نيست بلكه به صورت منحنى ها و دايره هاى عظيمى است كه سطح كرات آنها را پديد آورده اند. نور به سبب ميدان هاى گرانشى كه بر اثر اجرام آسمانى پديد مى آيد خط سيرى منحنى دارد. براساس نسبيت عام نور در راستاى كوتاه ترين خطوط بين نقاط حركت مى كند اما گاهى اين خطوط منحنى هستند چون حضور ماده موجب انحنا در مكان - زمان مى شود
در نظريه نسبيت عام گرانش يك نيرو نيست بلكه نامى است كه ما به اثر انحناى زمان _ مكان بر حركت اشيا اطلاق مى كنيم. آزمون هاى عملى ثابت كردند كه شالوده عالم نااقليدسى است و شايد نظريه نسبيت عام بهترين راهنمايى باشد كه ما با آن مى توانيم اشيا را مشاهده كنيم. اما مدافعين هندسه اقليدسى معتقد بودند كه به وسيله آزمايش نمى توان تصميم گرفت كه ساختار هندسى جهان اقليدسى است يا نااقليدسى. چون مى توان نيروهايى به سيستم مبتنى بر هندسه اقليدسى اضافه كرد به طورى كه شبيه اثرات ساختار نااقليدسى باشد. نيروهايى كه اندازه گيرى هاى ما از طول و زمان را چنان تغيير دهند كه پديده هايى سازگار با زمان - مكان خميده به وجود آيد. اين نظريه به قراردادگرايى مشهور است كه نخستين بار از طرف رياضيدان و فيزيكدان فرانسوى «هنرى پوانكاره» ابراز شد
 
 
هوشیاری جهانی و پیش‌بینی آینده




تا به حال برای خیلی از ما اتفاق افتاده که پس از دیدن صحنه‌ای یا برخورد با واقعه‌ای در زندگی روزمره ناگهان چنین بنظر می‌آید که عین آن واقعه و صحنه را قبلاً دیده‌ایم یا تجربه کرده‌ایم. به این تجربه در زبان انگلیسی اصطلاحاً Deja vu (دفژا وو) می‌گویند که ترجمه فارسی آن آشناپنداری است. این پدیده بدون اغراق یکی از عجیب‌ترین تجربیاتی است که هنوز دلیلی برای آن کشف نشده. اگر واقعه‌ای که در حال حاضر برای ما اتفاق می‌افتد آشنا بنظر برسد این بدان معنی است که ما در گذشته توانسته‌ایم آینده خودمان را بنوعی (که معلوم نیست چطور) ببینیم!
با اینکه چنین امری محال بنظر می‌رسد ولی آزمایشهایی که از حدود سالهای ۱۹۷۰شروع شدند حاکی از آن است که انسانها ممکن است قادر باشند بطرز مرموزی پدیده‌های آینده را پیش‌بینی کنند. در نخستین گروه از این آزمایشها دکتر رابرت جان بنیانگذار آزمایشگاه پدیده‌های غیرمتعارف در دانشگاه پرینستون از یک دستگاه تولید کننده رویداد تصادفی RandomEvent Generator(شبیه یک و صفر) استفاده کرد و از گروهی افراد داوطلب خواست که صرفاً با فکر کردن و تمرکز خود سعی کنند بر خروجی این دستگاه تاثیر بگذارند (و مثلاً تعداد خروجی یک را بیشتر کنند). در این آزمایش هیچگونه رابطه فیزیکی بین افراد و دستگاه وجود نداشته و طبق قوانین فیزیکی شناخته شده و قوانین احتمالات باید منحنی تغییرات خروجی دستگاه در حوالی احتمال ۵۰/۵۰ حرکت کند و تعداد یکها و صفرهای خروجی در دراز مدت باید خیلی نزدیک هم باشد. اما نتیجه آزمایش بصورت اعجاب آوری نشان داد که همیشه افراد داوطلب فقط با فکر کردن توانسته اند نسبت خروجی را از حالت نرمال تغییر دهند. این آزمایش بعدها بوسیله گروه‌های دیگری هم بطور مستقل تکرار و صحت آن تایید شد ولی تاکنون توضیح علمی برای آن یافت نشده است.
در آزمایشهای دیگری به عده‌ای داوطلب مجموعه‌ای مخلوط از تصاویر زیبا و مشمئز کننده بصورت کاملاً تصادفی نشان داده شدند. در اکثر موارد افراد می‌توانستند قبل از نشان داده شدن تصویر مشمئز کننده آنرا پیش بینی کنند.
بعد از این فعالیتها بود که گروه دیگری از محققان آزمایش مشابهی را با تعداد بیشتری دستگاه تولید کنند اعداد تصادفی که بصورت شبکه در ۴۰ کشور بهم متصل شده‌بودند انجام دادند. در این پروژه که تحت نام هوشیاری جهانی فعالیت می کند هدف این بود که تاثیر جمعی ذهن افراد در نقاط مختلف را در هر لحظه بر روی خروجی دستگاهها بررسی کنند ولی عملاً این پروژه به نتیجه جالبتری هم دست پیدا کرد. از سال ۱۹۹۷ که این شبکه کار خود را آغاز کرده رابطه جالبی بین تغییر الگوی خروجی تصادفی این دستگاهها پیش از وقوع حوادث عمده جهانی دیده شده اند. بعنوان مثال در واقعه تروریستی یازده سپتامبر، خروجی‌های ۳۷ دستگاه از مجموع ۶۵ دستگاه فعال، درست یک ثانیه قبل از وقوع این حادثه شروع به انحراف از میزان متوسط خود کرده‌اند و در طول ساعتهای آتی این تغییرات بیشتر و بیشتر شدند. شبیه این تغییرات در بسیاری از وقایع بین‌المللی مهم در خروجی‌این دستگاهها دیده شده است (نتایج).
بعقیده عده‌ای، وجود چنین ارتباطی بین ذهن افراد مختلف (بدون آنکه خود آنها خبر داشته باشند) و قابلیت پیش‌بینی وقایع مهم جهانی هرچند در مدت زمان کوتاهی قبل از وقوع آن، حاکی از وجود نوعی هوشیاری جهانی است که ما هنوز از آن بی‌خبریم. بعضی حتی یک قدم هم جلوتر رفته و این هوشیاری جهانی را به «ذهن خداوند» ملقب می‌سازند. مخالفین می‌گویند با اینکه ما هنوز از دلیل تاثیر ذهن بر خروجی دستگاهای الکترونیک تولید کننده پدیده تصادفی بی اطلاعیم ولی دیتاهای موجود هنوز نمی‌تواند توجیه کننده قابلیت پیش‌بینی جمعی باشد و تنها بعد از وقوع وقایع مهم چون ذهن اکثر افراد شرکت کننده در این آزمایشها بطور مشابه با آنها مشغول می‌شود در نتیجه شاهد تغییرات مشابه در خروجی در اکثر دستگاهها خواهیم بود.
قابلیت پییش‌بینی آینده توسط انسان سوژه چند فیلم سینمایی اخیر نیز بوده. یکی از آنها فیلم Minority Report است که در آن پلیس از قابلیت پیشگویی آینده توسط سه جوان برای جلوگیری از انجام جرم قبل از وقوع آن استفاده می‌کند



برگرفته از وبلاگ رياضيات تاج علوم
 
 
تاریخچه عدد صفر


یکی از معمولترین سئوالهائی که مطرح می شود این است که: چه کسی صفر را کشف کرد؟ البته برای جوابدادن به این سئوال بدنبال این نیستیم که بگوئیم شخص خاصی صفر را ابداع و دیگران ازآن زمان به بعد از آن استفاده می کردند.

اولین نکته شایان ذکر در مورد عددصفر این است که این عدد دو کاربرد دارد که هر دو بسیار مهم تلقی می شود یکی ازکاربردهای عدد صفر این است که به عنوان نشانه ای برای جای خالی در دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) بکار می رود. بنابراین در عددی مانند 2106 عدد صفر استفادهشده تا جایگاه اعداد در جدول مشخص شود که بطور قطع این عدد با عدد 216 کاملاًمتفاوت است. دومین کاربرد صفر این است که خودش به عنوان عدد بکار می رود که ما بهشکل عدد صفر از آن استفاده می کنیم.

هیچکدام از این کاربردها تاریخچهپیدایش واضحی ندارند. در دوره اولیه تاریخ کاربرد اعداد بیشتر بطور واقعی بوده تاعصر حاضر که اعداد مفهوم انتزاعی دارند. بطور مثال مردم دوران باستان اعداد را برایشمارش تعداد اسبان، ... بکار می برند و در اینگونه مسائل هیچگاه به مسئله ای برخوردنمی کردند که جواب آن صفر یا اعداد منفی باشد.

بابلیها تا مدتها در جدولارزش مکانی هیچ نمادی را برای جای خالی در جدول بکار نمی بردند. می توان گفت ازاولین نمادی که آنها برای نشان دادن جای خالی استفاده کردن گیومه (") بود. مثلاًعدد6"21 نمایش دهنده 2106 بود. البته باید در نظر داشت که از علائم دیگری نیز براینشان دادن جای خالی استفاده می شد ولیکن هیچگاه این علائم به عنوان آخرین رقم آوردهنمی شدندبلکه همیشه بین دو عدد قرار می گیرند بطور مثال عدد "216 را با این نحوهعلامت گذاری نداریم. به این ترتیب به این مطلب پی می بریم که کاربرد اولیه عدد صفربرای نشان دادن جای خالی اصلاً به عنوان یک عدد نبوده است.

البته یونانیانهم خود را از اولین کسانی می دانند کهدرجای خالی ,صفر استفاده می کردند امایونانیان دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) مثل بابلیان نداشتند. اساساًدستاوردهای یونانیان در زمینه ریاضی بر مبنای هندسه بوده و به عبارت دیگر نیازینبوده است که ریاضی دانان یونانی از اعداد نام ببرند زیر آنها اعداد را بعنوان طولخط مورد استفاده قرار می دادند.

البته بعضى ازریاضی دانان یونانی ثبتاطلاعات نجومی را بر عهده داشتند. در این قسمت به اولین کاربرد علامتی اشاره میکنیم که امروزه آن را به این دلیل که ستاره شناسان یونانی برای اولین بار علامت 0را برای آن اتخاذ کردند، عدد صفر می نامیم. تعداد معدودی از ستاره شناسان این علامترا بکار بردند و قبل از اینکه سرانجام عدد صفر جای خود را بدست آورد، دیگر مورداستفاده قرار نگرفت و سپس در ریاضیات هند ظاهر شد.

هندیان کسانی بودند کهپیشرفت چشمگیری در اعداد و جدول ارزش مکانی اعداد ایجاد کردند هندیان نیز از صفربرای نشان دادن جای خالی در جدول استفاده می کردند.

اکنون اولین حضور صفررا به عنوان یک عدد مورد بررسی قرار می دهیم اولین نکته ای که می توان به آن اشارهکرد این است که صفر به هیچ وجه نشان دهنده یک عدد بطور معمول نمی باشد. از زمانهایپیش اعداد به مجموعه ای از اشیاء نسبت داده می شدند و در حقیقت با گذشت زمان مفهومصفر و اعداد منفی که از ویژگیهای مجموعه اشیاء نتیجه نمی شدند، ممکن شد. هنگامیکهفردی تلاش می کند تا صفر و اعداد منفی را بعنوان عدد در نظر بگیرید با این مشکلمواجه می شود که این عدد چگونه در عملیات محاسباتی جمع، تفریق، ضرب و تقسیم عمل میکند. ریاضی دانان هندی سعی بر آن داشتند تا به این سئوالها پاسخ دهندو در این زمینهنیز تا حدودى موفق بوده اند .

این نکته نیز قابل ذکر است که تمدن مایاها کهدر آمریکای مرکزی زندگی می کردند نیز از دستگاه اعداد استفاده می کردند و برای نشاندادن جای خالی صفر را بکار می برند.

بعدها نظریات ریاضی دانان هندی علاوهبر غرب، به ریاضی دانان اسلامی و عربی نیز انتقال یافت. فیبوناچی، مهمترین رابط بیندستگاه اعداد هندی و عربی و ریاضیات اروپا می باشد
 
 
سوالات ریاضی از امام علی (ع)

شخصى یهودی به حضور امام على (ع ) آمد و پرسید:

«عددى را به دست من بده كه قابل قسمت بر 1،2،3،4،5،6،7،8،9باشد بى آنكه باقى بیاورد.»

امام على (ع ) بى درنگ به او فرمود:

«اضرب ایّام اسبوعك فى ایّام سنتك »

(روزهاى هفته را بر روزهاى یكسال خودت ضرب كن كه حاصل ضرب آن، قابل قسمت بر همه اعداد مذكور (بدون باقیمانده) خواهد بود.)

سؤال كننده هفت را در 360 ضرب كرد حاصل ضرب آن 2520 شد، این عدد را بر 2،3،4،5،6،7،8،9، 1تقسیم كرد، دید بر همه این اعداد قابل قسمت است بدون آنكه باقى بیاورد.
توضیح بیشتر:

شاید این سوال برای شما هم مطرح شود که یک سال مگر 360روز است؟

باید گفت چنانکه تاریخ روایت می کند منجمان در آن روزگار بر این باور بودند که هر ماه مشتمل بر 30 روزاست بنابر این ایام سال نزد ایشان360روز بوده است که سپس 5روز بدان می افزودند؛ از طرفی سائل فردی یهودی است و یهودیان نیز معتقد به سال شمسی بوده اند. و این از بصیرت و هوشمندی بالای حضرت حکایت دارد که به فرد یهودی می فرماید روزهای هفته ات را بر روزهای سال خویش( و نه سال قمری اهل حجاز و عربستان) ضرب کن.
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
تاریخ انتشار : 18 تير 1389برچسب:, |
از غصه ی فراغت با که سخن توان گفت ؟ !جایی که بین یاران محرم مرا نباشد